پرشانپرشان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

پرشان

مرور خاطرات

عزیزم داشتم فیلم و عکسهای روزهای اول زندگیت رو نگاه می کردم وای که چقدر کوچولو بودی چقدر از این روزها دور شدم خدایا ....پرشانی اصلا باورم نمیشه که من تونستم تو رو بزرگ کنم خدایا دارم کم کم مادر بودن و رو حس می کنم وای که این مادر بودن عجب مسوولیت بزرگ و سختی هست. عکسات رو می بینم و به بابا حمید می گم باور می کنی این فسقلی رو ما بزرگ کردیم می گه خداااااااااااااااااااااا بزرگ کرده. خدا شکرت مرسی که فرشتهات مراقب پرشان کوچولوی ما هستند   دنیای منی پرشان
19 دی 1391

خبر خبر خبر مهم بالاخره کامل راه افتادی

عزيز دلم خيلي مبارك باشه  بالاخره در شونزده ماه و ده روزگي شما به طور كامل راه افتادي البته بسيار محتاط و آرام . يعني دقيقا روز آلودگي هوا يعني شونزده دي نود و يك.قربونت برم مرسي كه مواظب خودت هستي. پرشان خوشگلم اميدوارم قدمهاي زندگيت رو محكم برداري نگران نباش هر وقت زمين خوردي دوباره بلند شو من و بابا حميد تمام سعيمون رو مي كنيم تا هميشه پشتت باشيم و هيچ وقت احساس نگراني نكني. پس يا علي بگو بلند شو عشق مامان ...
18 دی 1391

سعي و تلاش و تمرين جهت ايستادن

خوشگلم  اين روزها خيلي داري سعي مي كني بتوني بايستي مثلا وقتي مي خواهيم پوشكت رو عوض كنيم كنار ديوار اتاق ما بلند مي شي و مي ايستي يا از وسايل اسباب بازيت كمك مي گيري و بلند مي شي انشالله كه به زودي راه مي افتي .............   مراقب خودت باش دوستت دارم اوچولووووووووووووووو ...
15 دی 1391

15 ماهگی

گل پسر خوشگلم پونزده ماهگیت مبارک عزیز دلم .........پنج آذر پانزده ماهه شدی اون موقع ما رفته بودیم مسافرت تا به مامان جون و آقا جونت سر بزنیم.   عزیز  دلم این روزها خیلی بهانه گیر شدی فقط می چسبی به من و ازم جدا نمی شی ونق میزنی می دونم مال این دندونهای خوشگلته که اذیتی .............ای خدای مهربون به فرشتهات بگو کمک کنن دندونهای گل پسرم بدون درد دربیان خیلی داره اذیت می شه خیلی هم کم اشتها شده..     عزیزم دیدی بالاخره اولین سرمای عمرت رو خوردی امروز که رفتیم دکتر امیدوار برات نوبت دوم واکسن آنفولانزا رو بزنیم به دکتر گفتم چک کرد و گفت نه خدا رو شکر سرما نخوردی اما یک کمی آبریزش بینی داری و سرفه می کنی خیلی دار...
15 دی 1391

پرشان و يلداي 91

عزيزدل مامان، امسال سومين سالي هست كه شب يلدا كنار ما هستي و حضورت اين شب قشنگ رو برامون به يادموندني تر مي كنه فقط حيف كه امسال خاله سميرا اينا نيستن كه انشاالله هر جا هستن خوش باشن. عزيزم اولين سال كه يه نخود كوچولو تو دل مامان بودي و پارسال هم كه با لباس هندونه ايت پيش ما بودي امسال هم كه باشيرين كاريهات كاري كردي كه خيلي بهمون خوش بگذره فقط جای خاله سمیرا و عمو اسماعیل واقعا خالی بود............... جيگر مامان ماماني كلي چيزهاي خوشمزه درست كرده بود من هم يك چيزهايي درست كردم و كنار هم شب خوبي رو سپري كرديم شما گل پسري هم از خاله سيما يه كاپشن سرهمي خوشگل و يه شال و كلاه ببري ناز هديه گرفته دستشون درد نكنه.   &n...
15 دی 1391

پرشان در سفر به كيش

جوجوي قشنگم، بالاخره اولين مسافرت هواييت رو هم توي شونزده ماه و دو روزگي رفتي ..........بله من و شما و بابا حميد رفتيم كيش. خدا روشكر توي پرواز اصلا اذيت نشدي اذيتمون هم نكردي ..   هتلمون هم خيلي خوب بود و خداروشكر براي غذات زياد به مشكل نمي خورديم كلا خيلي نمي تونستيم پاساژ و اينها بريم شما زود حوصلت سر مي رفت و بناي ناسازگاري مي زاشتي همش دوست داشتي تو بغلمون باشي البته فرشته من حق داري بالاخره شما كوچولويي و زود خسته مي شي و ما هم چون بيشتر به خاطر تو اومده بوديم تا دلت باز بشه و يه حال و هوايي عوض كني به ساز شما مي رقصيديم .. از پارك دلفينها خيلي خوشت اومد  مخصوصا قسمت پرنده هاش درست موقع شو دلفينها خوابت برد عزيزم انقد...
15 دی 1391

عشقم شونزده ماهه شدي

عسل مامان، اين كه مي گم عسل از ته دل ميگم ها انقدر شيرين شدي كه شايد روزي همين روزها بخورمت.. خوشگلم شونزده ماهه شدنت مبارك ........... عزيزم الان شما ديگه هشت تا دندون داري چهار تا بالا سه تا پايين و يه دونه هم آسياب سمت چپ..فدات شم كه درد ميكشي سه تا دندون ملتهب و تاول زده هم تو راه داري هنوز كامل كامل راه نمي ري تنبل خان مامان ولي وقتي چشمت به خاله سيما مي خوره انقدر خوشحال ميشي كه كلي براش راه مي ري كلي براش ناناي ميكني مي خندي و خودت رو لوس مي كني بوسهاي خوشگلت كه ديگه نگو قشنگترين حس دنيا رو بهم مي دي براي بقيه هم كه با دستت بوس هوايي مي فرستي وقتي يك دو سه رو برات مي خونم تو هم تكرار مي كني مي گم يك تو مي گي دوهمينطوري تا ...
6 دی 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پرشان می باشد